شیوههای تربیت کودک
خوف و رجا دو حالت روانی و نفسانی اند که هر دو به آینده انسان مربوط می شوند؛ برخلاف شکر که حالتی است در مقابل نعمتهایی که قبلا خدا به انسان داده است. یکی از اصولی که در نوع رفتار انسان تأثیر بسیاری دارد، توجه به معاد و پذیرش آن است.
خوف و رجا دو حالت روانی و نفسانی اند که هر دو به آینده انسان مربوط می شوند؛ برخلاف شکر که حالتی است در مقابل نعمت هایی که قبلا خدا به انسان داده است. یکی از اصولی که در نوع رفتار انسان تأثیر بسیاری دارد، توجه به معاد و پذیرش آن است. یکی از روشهای تأثیرگذار در درونی کردن این اصل اعتقادی در دانش آموزان، ایجاد خوف و رجا در ایشان است.
خوف و رجا از جمله حالتهایی است که در فطرت انسان ریشه دارد. «خوف» حالتی است ناشی از شناخت خدا به اینکه قادر است تمام نعمتهایی که به انسان داده است، در آینده از او بگیرد و او را از نعمت های اخروی محروم سازد. «رجا» حالتی است ناشی از شناخت خدا به اینکه قادر است در آینده نیز به اعطای این نعمت های دنیوی ادامه دهد و ما را از نعم اخروی نیز بهره مند سازد.اخلاق و روش برخورد پیامبر و امامان معصوم و با افراد لجوج، باعث می شد که این افراد از انجام رفتارهای ناصواب گذشته خویش پشیمان، و شیفته اهل بیت (علیهم السلام) میگردند.در واقع این دو حالت، دو عامل قوی اند برای اینکه انسان را به تلاش و کوشش و خودسازی و اصلاح امور مادی و معنوی خویش وادار سازند؛ به همین دلیل، خداوند در آیات متعددی، با عبارات مختلف، از ابعاد تربیتی آنها سخن به میان آورده است.
تأثیرهای تربیتی روش خوف و رجا
رسیدن به سعادت ابدی. شرط عبرت آموزی از حوادث. عامل انجام دادن کار خیر و شتاب در آن معرفی کرده است. همچنین، خداوند متعال خوف و رجاء را. عامل نترسیدن از غیر خدا. مایه شب زنده داری و اطاعت و پرستش خدا. شرط پذیرش دعوت انبیا و تأثر از انذارهای آسمانی دانسته است.بنابر این، یکی دیگر از شیوه های تربیت اخلاقی علامه مصباح یزدی، استفاده از شیوه «ایجاد خوف و رجا» است. در واقع، خوف و رجاء به منزله دو بال پروازند که عامل جدیتها و اصلاح رفتار انسان اند. علاقه به تداوم نعمتهای دنیوی و امید دستیابی به نعم اخروی باعث می شود که شخص به انجام دادن رفتارهای اخلاقی تشویق شود و برعکس، ترس از دست دادن نعمتها، عاملی برای ترک رفتارهای غیراخلاقی است.
تحریک انگیزه حق شناسی
با عنایت به اصل فطرت محوری، یکی از روش های تربیتی که در قرآن به آن اشاره شده، بیدار کردن «فطرت حق شناسی» و شاکر و سپاسگزار بودن در برابر منعم است. هر انسانی که دارای فطرت سالمی باشد، خود را مدیون شخصی میداند که به وی احسان کرده است. به فرموده استاد مصباح، چنین تمایلی ریشه در اعماق فطرت انسان دارد و در مواقع مناسب، آثار خود را ظاهر می سازد؛ مگر آنکه عواملی مانع از تأثیر گذاری این گرایش شوند یا براثر برخی از کارها و کردارها، انحرافی در فطرت انسان به وجود آمده باشد.با دقت در آیاتی که نعمت های خداوند را یادآوری می کنند و آنها را یک به یک به خداوند نسبت می دهند، متوجه می شویم که همه این آیات، در واقع، این هدف را دنبال می کنند که از فطرت حق شناسی انسان به عنوان یک عامل تربیتی استفاده کنند و با تحریک و هشیار کردن آن و جهت دادن به آن، شخصیت انسان را پرورش دهند و به کمال برسانند؛ برای نمونه، به یک آیه اشاره می شود: (ولئن سألتهم من خلق السماوات والأرض لیقولن خلقهن العزیز العلیم الذی جعل لکم الأرض مهدا..)(1) «و اگر از آنان بپرسی آسمانها و زمین را چه کسی آفریده است، قطعا خواهند گفت آنها را همان قادر دانا آفریده است؛ همان کسی که این زمین را برای شما گهوارهای گردانید».
احترام و تکریم شخصیت
یکی از روش های بسیار مؤثر در تربیت اخلاقی، احترام گذاشتن به انسانها و تکریم کردن آنهاست. از آموزه های عملی اهل بیت (علیهم السلام) و در برخورد با مردم، از کوچک تا بزرگ، توجه به کرامت، عزت نفس و ارزش انسان هاست. این اخلاق و روش برخورد پیامبر و امامان معصوم و با افراد لجوج، باعث می شد که این افراد از انجام رفتارهای ناصواب گذشته خویش پشیمان، و شیفته اهل بیت (علیهم السلام) میگردند.از جمله مصادیق احترام گذاشتن و تکریم شخصیت عبارت اند از: ابتدا به سلام کردن، تبسم در نگاه، تواضع در گفتار، عدالت در نگاه به دانش آموزان تقسیم نگاه بین دانش آموزان، تعظیم در خطاب و دلسوزی و مهربانی.
برقراری رابطه عاطفی با متربی
با توجه به اصل سیزدهم از اصول تربیت اخلاقی، یکی از روشهای تربیتی، به بعد عاطفی انسان و ارضای نیازهای آن است. در بحث تقویت بعد عاطفی، علامه مصباح یزدی بر بهره گیری از شکوفایی محبت انسان نسبت به خداوند تأکید می کنند. از سخنان حضرت استاد این چنین برمی آید که این شیوه از مهم ترین شیوه های تربیت اخلاقی در نظر ایشان است. شیوه مزبور هم نقش پیشگیرانه دارد و موجبات بهداشت روانی را فراهم می کند و هم از مهم ترین عوامل انگیزشی انسان برای حرکت به سوی خداست. اگر عنصر محبت به پروردگار در دل انسان نفوذ کند، جذبهای رخ میدهد که کاملا محو جمال ربوبی، و متوجه حضرت حق می شود و از توجه به ماسوى الله فارغ می گردد؛ یعنی، عشق به خداوند، زمینه ساز نفرت از گناه می شود. به این دلیل که محب از هر چیزی که محبوب از آن کراهت داشته باشد، متنفر می گردد.پینوشت:
١. زخرف (۶۳)، ۹ و ۱۰.
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(قدس سره)، قم 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}